برنامه هسته ای ایران

آیا از وبلاگ راضی هستید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 266
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 83
باردید دیروز : 288
بازدید هفته : 564
بازدید ماه : 546
بازدید سال : 6745
بازدید کلی : 69378

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حامیان سید علی خامنه ایو آدرس iraneslami.m.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : محمدحیدرزاده
تاریخ : 20 / 1 / 1393
نظرات

بیش از یک دهه است که پرونده هسته ای ایران به یکی از پرونده های پیچیده بین المللی تبدیل شده است و علیرغم فشارهای زیادی که از سوی غرب بر ایران وارد شده است هنوز این پرونده به سرانجامی مشخص نرسیده است. غرب ایران را متهم می کند که به دنبال ساخت تسلیحات هسته ای است و ایران این اتهام را رد می کند و برنامه هسته ای خود را در راستای مصارف علمی، پزشکی و انرژی معرفی می کند. دکتر ناصر هادیان، استاد گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران و شانی هرمزی، پ‍ژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک در مقاله ای که در شماره پنجم فصلنامه علوم سیاسی در 1389 منتشر شده است به راهبردهای هسته ای ایران می پردازد و معتقدند جمهوری اسلامی ایران در برنامۀ هسته ای خود محصور میان دو گزینۀ قطعی دستیابی به توانمندی صلح آمیز هسته ای با مصارف صرفاً علمی، پزشکی و انرژی، و دستیابی به سلاح هسته ای نیست و از میان تمامی گزینه های موجود، گزینه کسب «توانایی قانونمند» به دلیل برخورداری از ظرفیت تأمین بیشترین اهداف برنامه هسته ای، به این دلیل که برخلاف «توانایی کامل» درحوزه اقدامات قانونی جای می گیرد، کمترین هزینه را برای کشور و بیشترین اقبال را در رفع شبه ها، ابهام ­ها، اتهام های غرب و اقناع افکار عمومی جهان دارد. با توجه به آغاز به کار دولت روحانی و مطرح شدن مجدد مذاکرات ایران و گروه 1+5 و نحوه حل و فصله مسئله ای هسته ای ایران، و با توجه به اهمیت مقاله مذکور سایت دیپلماسی ایرانی مجددا به انتشار آن اقدام می کند که در زیر می خوانید:

چکیده
آنچه به طورمعمول در مورد هدف ایران از پیگیری برنامه هسته ای عنوان می شود محدود به دو گزینه است: نخست برخورداری ازتوانمندی هسته ای صرفاً در مصارف علمی، پزشکی و انرژی که درمحافل داخلی طرح می شود و دوم دستیابی به سلاح هسته ای که از جانب غربی ها به ایران نسبت داده می شود. این درحالی است که گزینه های دیگری از جمله «توانایی قانونمند » و«توانایی  کامل» هسته ای نیز در این میان وجود دارد.
سؤال مطرح آن است که چه عواملی ایجاب می کند جمهوری اسلامی ایران به دنبال کسب «توانایی قانونمند» هسته ای باشد؟ نوشتار حاضر بر این فرضیه استوار است که امنیت ملی، اهداف میان سیاست خارجی و اهداف برنامه هسته ای ایران، کسب «توانایی قانونمند» هسته ای را ایجاب می کند. از جمله اهداف میان مدت سیاست خارجی «حفظ وضع موجود» محسوب می شود. بازدارندگی، ارتقای شأن و منزلت داخلی، خارجی، ارتقای سطح توسعه، نقش آفرینی در قالب بازیگر فعال منطقه ای و بین المللی و کسب جایگاه شایسته و افزایش قدرت «جهان اسلام» از اهداف برنامه هسته ای ایران قلمداد می شود. در این راستا بدین پرسش نیز پاسخ داده می شود که کدام استراتژی «تعامل همه جانبه» گزینه ایران در قبال غرب است. در این استراتژی کلیه موضوعات مهم دوجانبه و چندجانبه از قابلیت طرح و مذاکره برخوردار است.
واژه کلید: «توانایی قانونمند» هسته ای، «توانایی کامل» هسته ای، »استراتژی تعامل همه جانبه»، برنامه هسته ای ایران، اهداف میان مدت سیاست خارجی، امنیت ملی.
مقدمه
در توضیح اهداف و انگیزه های برنامه هسته ای ایران نظرات و دیدگاه های متفاوتی  هم درداخل و هم در خارج وجود دارد. یکی از نظرات مناقشه آمیزی که بیشتر از سوی غرب و به ویژه ایالات متحده طرح و متعاقبآ برداشت تهدیدآمیز و در گام بعدی ضرورت مقابله با آن عنوان می شود، این است که برنامه هسته ای ایران دستیابی به تسلیحات هسته ای را پی می گیرد.
مختصات محیط امنیتی ایران فضای پُرچالشی را به تصویر می کشد که مجموعۀ تهدیدهای موجود درآن مبنای استدلال برخی نسبت به ضرورت برخورداری ایران از سلاح هسته ای است، اما جنس تهدیدهای امنیتی پیرامونی ایران به گونه ای است که لزوماً برخورداری از سلاح هسته ای قادر به رفع آن نیست و چه بسا موجبات آسیب پذیری بیشتر کشور شود. در این شرایط سطحی از توانمندی می تواند گزینۀ مطرح در برنامه هسته ای باشد. همچنین برنامه هسته ای ایران امکان مناسبی برای تعامل با غرب فراهم کرده و اساساً بازیگری ایران در سطح بین المللی را ممکن ساخته است.  غرب اکنون حاضر به تعامل با ایران است و محرک اصلی این خواست، برنامه هسته ای کشور است. در این میان استراتژی که می تواند در برگیرنده هم زمان اهداف برنامه هسته ای و اهداف میان مدت سیاست خارجی کشور باشد، استراتژی «تعامل همه جانبه»[1] است.
سؤال اصلی دراین مقاله آن است که چه عواملی ایجاب می کند جمهوری اسلامی ایران به دنبال کسب «توانایی قانونمند»هسته ای باشد؟ فرضیۀ این نوشتار آن است که امنیت ملی، اهداف میان مدت سیاست خارجی و اهداف برنامه هسته ای ایران، کسب «توانایی قانونمند» هسته ای را ایجاب می کند. همچنین پرسش فرعی که در این مقاله بدان پاسخ داده می شود این است که کدام استراتژی قادر به تحقق اهداف یاد شده است؟
در این مقاله ضمن تشریح محیط امنیتی ایران، اهداف میان مدت سیاست خارجی، اهداف برنامه هسته ای و استراتژی «تعامل همه جانبه» فرضیۀ یاد شده از ابعاد مختلف آزمون می شود.
چهارچوب مفهومی
از زمان کشف توانمندی های نهفته در اتم، اختراع ابزارها برای تجهیزاتی که بتواند این توانمندی های نهفته را آشکار کند و به فعلیت برساند، همواره مدنظر دانشمندان و سیاست گذاران برخی کشورها بوده است. این روند همراه با تولید دانش و فناوری ویژه ای بوده که تنها در اختیار کشورهای معدودی قرار داشته است. محصولات و مصنوعاتی که دراثر ساختن ابزارها و به فعلیت رساندن توانمندی های نهفته در اتم تولید شده، در دنیای امروز از اهمیت بسزایی برخوردار است و نه تنها شاخصی برای سنجش توسعه و پیشرفت یک کشور، بلکه از مؤلفه های مهم قدرت ملی و بعضاً تأمین کنندۀ امنیت ملی محسوب می شود.
چندی پس از تولید دانشِ ابزارها، محصولات و مصنوعات اتمی، استفاده از آن هم ابعاد صلح آمیز و هم امنیتی به خود گرفت و توزیع آنها درچهارچوب مقرراتی خاص در قالب معاهدات بین المللی و یا تعهدات متقابل بین کشورهای تولید کننده و مصرف کننده درآمد. تلاش های فراوانی در جهان به منظور محدود سازی تولید، ذخیره سازی، توزیع و استفاده از توانمندی های مخرب اتمی انجام گرفته اما به رغم موفقیت هایی که در زمینه عدم اشاعه به دست آمده به علل گوناگون از جمله دارا بودن چند کشور از این توانایی، موفقیت کامل تحصیل نشده است.(1)
کشورهای برخوردار از این توانایی، معاهدات دو یا چند جانبه ای برای کنترل بیشتر برکلیه مراحل فرایند تولید، ذخیره سازی، توزیع و استفاده منعقد کرده اند که همچنان دارای کاستی های متعددی است. در جهان از پیوند[2] میان این دانش و فناوری و مقولات امنیتی ناراضی بوده و خواهان خلع سلاح کامل و پیوندزدایی[3] از آنها هستند.
با گسترش بُرد و توان تخریبی موشک های حمل کنندۀ این تسلیحات و همچننی امکان حمل توسط هواپیما، کشتی و زیردریایی، امنیت جهانی پیوند وثیقی با این تسلیحات و ابزارهای حمل آن پیدا کرده است. ادعا می شود(2) به دلیل قدرت تخریبی فراوان این سلاح ها، استفاده از آن برای بازیگران بین المللی (دولت ها) بسیار پُرهزینه است. والتز معتقد است وجود و افزایش سلاح ها، ضرورتاً به کاهش سطح امنیتی منجر نشده اما سیگن اعتقاد دارد وجود و افزایش سلاح ها موجب کاهش امنیت می شود،(3)بوزان(4) و شلزینگر(5) وجود سلاح ها را  واقعیتی جهانی دانسته که از صحنه امنیت بین الملل حذف ناشدنی است و لذا تنها باید آنها را کنترل و مدیریت کرد. هدف اولیه هر واحد سیاسی در نظام جهانی اصل بقا در نظرگرفته می شود. مفروض دیگر ادعا این است که دولت ها در تحلیل نهایی عقلانی عمل می کنند یعنی بقای خود را به هر هدف دیگری ترجیح می دهند و دست به عملی نمی زنند که نابودی خود را به دنبال داشته باشد. البته فریب و ارزیابی اغراق آمیز از توانایی کشورها امر متعارفی در روابط بین المللی است. براساس «دریافت غیرواقعی[4] از نیات یکدیگر در بین کشورها امری رایج بوده و رفع این دریافت غیرواقعی و سوء تفاهم از ضرورت های جهان امروز است. تأسیس نظام های راستی آزمایی[5]، سازوکارهای اعتماد سازی[6]، ائتلاف سازی[7] با کشورهای دیگر، «موازنه سازی»[8] و «دنباله روی»[9] از جمله راه کارهایی بوده که کشورها برای حل یا مدیریت این مشکل به کار بسته اند.
به طور کلی، کشورهای دارای سلاح هسته ای در مقابل کشورهایی که فاقد آن هستند، از سطحی از بازدارندگی برخوردارند و امنیتشان به نحوی با این سلاح ها پیوند خورده است. وجود سلاح های هسته ای در آرایش دفاعی این کشورها از جایگاه خاصی برخوردار است. امروزه به دلیل معاهدات بین المللی و فشار افکار عمومی جهانی و هزینه های فراوان کاربرد این سلاح ها، امکان استفاده از آنها به شدت پایین آمده است. معاهده عدم اشاعه[10]که مهمترین سند بین المللی در این زمینه است، تضمین کنندۀ دسترسی به این توانایی و تنظیم کنندۀ چگونگی استفاده از آن است.
دارا بودن کشورهایی هرچند معدود از توانایی های هسته ای موجب شده نظریه های امنیتی متفاوتی تدوین شود که به تبیین نقش این تسلیحات  در تأمین و تولید امنیت پرداخته و دکترین های امنیتی، نظامی و دفاعی ای فرموله شده ه حاوی راهکارهای متفاوتی برای آرایش امنیتی و استفادۀ احتمالی است. دکترین هسته ای که برای سالیان متمادی دکترین مسلط در حوزه امنیت جهانی بوده، برمبنای «توانایی وارد آوردن ضربه اول»[11] و نتایج نامعلوم و احتمالاً معدوم شدن دولت های درگیر قرار دارد. این عدم اطمینان از تبعات، موجب می شود کشورهای دارای سلاح هسته ای آنها را علیه یکدیگر استفاده نکنند و با تدابیری چون «هشدار زودهنگام»[12]، «خط قرمز» یا تلفن مستقیم رهبران[13] وغیره احتمال حمله هسته ای را کاهش دهند. دکترینی که اکنون دیدگاه غالب است «مَد»[14] (نابودی قطعی طرفین) نامیده می شود و برنابودی مسلّم طرف استفاده کنندۀ اولیه از سلاح تکیه می کند چرا که طرف مقابل از «توانایی وارد آوردن ضربه دوم»[15] برخوردار است و می تواند پس از مورد اصابت قرار گرفتن توسط سلاح های هسته ای، طرف مقابل را نابود کند. بنابراین دولت ها که بازیگران عاقل محسوب می شود از این سلاح ها استفاده نمی کنند چرا که نابودی خود را حتمی می دانند.
دکترینی که اکنون مورد بحث سیاست گذاران و اندیشمندان حوزه امنیت جهانی قرار دارد گونه جدیدی از دکترین «ابتکار دفاع استراتژیک»[16] است. این دکترین اگرچه مدعی است این ابتکار از ماهیت دفاعی برخوردار است، اما در تحلیل نهایی کارکرد تهاجمی داشته و به دور جدیدی از مسابقه تسلیحاتی دامن می زند، زیرا قدرت های دیگر را به گسترش کمّی و کیفی ناوگان موشکی خود به منظور نفوذ در سپر دفاعی طرف مقابل، ترغیب می سازد.
در برنامه هسته ای توانمندی های چهارگانه ای وجود دارد که شامل «بهره مندی صلح آمیز» با مصارف انرژی، پزشکی و علمی، «توانایی قانونمند»[17] «توانایی کامل»[18] هسته ای و «دستیابی به سلاح هسته ای». کشورها براساس موقعیت ژئوپلتیک، محیط امنیتی، تهدیدها،  توان ملی، جایگاه قدرت، سطح توسعه و رشد اقتصادی و سیاسی و همچنین تجربه ها و باورهای ایدئولوژیک خود، دست به انتخاب یکی از گزینه ها می زنند:
به طور کلی «توانایی» تسلیحات هسته ای به سه بخش مجزا قابل تقسیم است:
الف- اِشراف و تحصیل دانش و فناوری کل مراحل غنی سازی اورانیوم؛
ب- توانایی در سیستم حمل (موشک ها)؛
ج- توانایی در ساخت کلاهک هسته ای.
طبق قرائن متعارف قوانین بین المللی، دو بخش نخست درحیطه اقدامات قانونی و بخش سوم در حوزۀ فعالیت های غیرقانونی قرار می گیرد. بدین ترتیب «توانایی کامل» هسته ای هرسه مورد فوق را در برمی گیرد حال آنکه «توانایی قانونمند» سلاح هسته ای صرفاً دو مورد اول را که مجاز است شامل می شود و وارد حوزۀ غیرمجاز و غیرقانونی که همان ساخت کلاهک هسته ای است، نمی شود.
بسیاری از کشورها برنامه هسته ای خود را با هدف بهره مندی ازکاربرد انرژی پیش برده اند. برخی همچون ژاپن و آلمان دارای «توانایی قانونمند» سلاح هسته ای هستند چرا که هنوز به دنبال ساخت کلاهک هسته ای نرفته اند و تعدادی دیگر همچون آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید و اوکراین دارای «توانایی کامل» هستند. همچنین پنج کشور اجازه دارند تا تحت پیمان عدم اشاعه از سلاح هسته ای برخوردار باشند. دولت های مجاز به داشتن سلاح هسته ای[19] شامل فرانسه، چین، روسیه، بریتانیای کبیر و ایالات متحده آمریکا هستند که در زمان عقد این پیمان به سلاح هسته ای دست یافته بودند. اسرائیل، هند، پاکستان و کره شمالی نیز دارای سلاح هسته ای هستند.
محیط امنیتی ایران و برنامه هسته ای
ایران برنامه هسته ای خود را در سال 1960، در زمان رژیم شاه آغاز کرد ودر سال 1974 برمبنای این برداشت که نفت منبعی تمام شدنی است، وارد یک توافق نامه تجاری با فرانسه شد.(6) در آن زمان ایالات متحده از این ابتکار حمایت کرد. در عین حال، همیشه این مسئله که آیا ایران باید به دنبال توانمندی هسته ای با اهداف صرفاً علمی و پزشکی و انرژی و یا به همراه ابعاد تسلیحاتی باشد، مورد بحث بوده است. در دهه اخیر با پُررنگ تر شدن برنامه هسته ای ایران این بحث ها و مناظرات اهمیت بیشتری یافته است. برخی معتقدند محیط امنیتی ایران به گونه ای است که پیگیری برنامه هسته ای ایران، دستیابی به سلاح هسته ای را به یک ضرورت تبدیل ساخته، در حالی که عده ای دیگر با استناد به جنس تهدیدهای امنیتی ایران اساساً پاسخ به آن را در برخورداری از تسلیحات هسته ای نمی دانند.(7)
محیط امنیتی پیرامون ایران چالش های متعدد و متنوعی را در خود جای داده است. در شمال، ثباتِ جنگ سرد جای خود را به کشمکش ها برای تصاحب منابع دریای خزر داد که تا اندازۀ زیادی به ضرر منافع سیاسی، اقتصادی ایران تمام شده است.(8) در شرق، رژیم خصمانۀ طالبان جایگزین افغانستانِ تحت اشغال شوروی شد و در حال حاضر نیز این کشور شاهد حضور نیروهای ایالات متحده است. پاکستان نیز اگر چه به لحاظ دیپلماتیک ظاهری دوستانه دارد، ولی از طالبان حمایت کرده، جنبش های افراطی ضد شیعه و ضد ایرانی را پناه داده و به تسلیحات هسته ای مسلح است. این مسائل در کنار حجم وسیع قاچاق مواد مخدر سبب شده تا مرزهای شرقی به یکی از نگرانی های اصلی امنیت ملی کشور تبدیل شود. درغرب، ترکیه کشوری که عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و دارای روابط نظامی مستحکمی با ایالات متحده است، قرار دارد. در سوی دیگر عراق است که پس از گذشت سال ها از سرنگونی صدام همچنان درگیر اختلافات، بی ثباتی و ناآرامی های داخلی و اقدامات تروریستی است. در خلیج فارس یعنی جایی که منابع ملی و استراتژیک ایران قرار دارد، کشور با ایالات متحده که پایگاه هایی درکویت، قطر، بحرین و عربستان سعودی دارد، روبه روست.(9)
در سه دهۀ گذشته، تحولات تاریخی مهم، زمینه های ملی، منطقه ای و جهانی ایران را بارها تغییر داده است: انقلاب اسلامی، جنگ عراق علیه ایران، سقوط اتحاد شوروی، حملات تروریستی یازده سپتامبر و حمله نظامی آمریکا به افغانستان و عراق. انقلاب اسلامی ایران نه تنها درک داخلی از جهان خارج بلکه دیدگاه خارجیان نسبت به ایران را نیز تغییر داد. تهاجم عراق و قطع روابط با ایالات متحده از مهمترین پیامدهای انقلاب ایران بود. سقوط اتحاد شوروی موقعیت ژئوپلتیک ایران را تغییر داد، پوشش محدود جنگ سرد را حذف کرد و آسیب پذیری های بیشتری را متوجه ایران ساخت. ایران در شمال نیز با مشکلات مواجه شد که بر مشکلات سابق آن در مرزها و با همسایگانش افزود. حوادث یازده سپتامبر محیط منطقه ای ایران را یک بار دیگر تغییر داد ولی محیط امنیتی جانفرسای آن همچنان دست نخورده باقی ماند.
­یکی از مشخصه های مهم برداشت ایران از نظام بین الملل، تهدیدها و آرایش قدرت های منطقه ای، عبارت است از تنهایی استراتژیک. این تنهایی در طی جنگ هشت­ ساله با عراق نمود زیادی داشت؛ یعنی زمانی که قدرت های مهم منطقه ای و جهانی از جمله ایالات متحده از صدام حسین و کاربرد تسلیحات شیمیایی از سوی او حمایت می ­کردند. این امر ذهنیتی را در ایران به وجود آورد که نمی توان به نهادها و اتحادیه های بین المللی اعتماد داشت و برای حفاظت و دفاع از کشور باید برمنابع داخلی، مادی و معنوی اتکا کرد. اگر چه هزینه های این خوداتکایی بسیار زیاد بوده، ولی حس اعتماد، افتخار ملی، توانایی برای حل بحران ها و توسعه داخلی منابعی را ایجاد کرده که در منطقه کم نظیر  است. این ترکیب تنهایی، استقلال و خوداتکایی تأکیدی است برنگرش محتاطانۀ ایران در مقابله با درگیری های منطقه ای و همچنین مسائل بین الملل؛ از این رو برخی با چنین زمینه ای و همچنین با استناد به محیط ناامن پیرامون ایران و ضرورت خوداتکایی امنیتی، بحث نیاز به تسلیحات هسته ای را عنوان می کند.(10)
دستیابی به تسلیحات هسته ای به عنوان ضرورت امنیتی کشور غالباً ناظر بر محیط تلاطم و پُرکشمکش خاورمیانه­، تجربه های گذشته، باورهای ایدئولوژیک و دریافت تهدیدهاست. با توجه به محیط پُر خطر امنیتی ایران و فضای خصومت بار بین المللی علیه ایران چنین عنوان می شود که برخورداری از تسلیحات هسته ای با ایجاد توانایی بازدارندگی بالا می تواند حفظ تمامیت ارضی و امنیت و همچنین ارتقای جایگاه منطقه ای و بین المللی را برای ایران به ارمغان آورد و چنین دستاوردی می تواند بهترین انگیزۀ تلاش در پیگیری این مسیر باشد.
برای درک محیط امنیتی ملی ایران ذکر سه مسئله دارای اهمیت است. اول اینکه نیّات و سیاست های ایران را باید با توجه به عقلانیت برگرفته از محیط ژئواستراتژیک تحمیل شده برایران مورد توجه قرار داد. دوم اینکه به رغم چهارچوب امنیتی چالشگر موجود، ایران نه تنها توانسته تمامیت ارضی و سیاسی خود را حفظ کند بلکه در عین حال توانسته زیرساخت­ های مهم و یک جامعۀ با ثبات را- بدون حمایت خارجی  با تسلیحات غیرمتعارف- ایجاد کند. سوم اینکه ایران همچنان مهمترین پُل ارتباطی[20]­­درخاورمیانه است.(11)
با وجود محیط امنیتی پُرنوسان پیرامون کشور، جمهوری اسلامی ایران چه در آغاز تشکیل حکومت اسلامی و در اوج بحران­ های داخلی و بین المللی و چه پس از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب که استقرار و استحکام آن را بیشتر ساخته، همواره توانسته بدون چشم­داشت به حمایت های خارجی و یا ابزارهایی چون تسلیحات هسته ای، برمشکلات امنیتی خود فائق آید. واقعیت آن است که تحقق اهداف امنیتی ایران، لزوماً از طریق برخورداری از تسلیحات هسته ای متصور نیست و بعضاً در مواردی منجر به نقض اهداف خواهد شد. اساساً جنس تهدیدات پیرامونی ایران غالباً از نوعی است که بدون برخورداری از تسلیحات هسته ای قابل کنترل و مرتفع شدن است.هرچند این امر مؤید بی ­نیازی از دستیابی به دانش، فناوری و توانایی تسلیحات هسته ای نیست اما دست کم توجیه ضرورت دستیابی به تسلیحات هسته ای به دلیل مشکلات امنیتی را مورد تردید قرار می دهد.
سلاح هسته ای و تعارض های امنیتی برای ایرن
پیگیری برنامه هسته ای با هدف دستیابی به سلاح هسته ای، تعارض های امنیتی متعددی برای ایران به همراه دارد. دیدگاه های متفاوتی در داخل ایران نسبت به برنامۀ هسته ای وجود دارد که می توان آنها را به سه گروه عمده تقسیم کرد: حامیان دستیابی به انرژی هسته ای. در ایران آخرین گروه، حامیان کمی دارد و اکثر ایرانیان از جمله نخبگان و مقامات دولتی از دیدگاه اول و دوم حمایت می کنند. در کنار دیدگاه های متفاوت موجود، دستیابی به سلاح هسته ای در سطوح تصمیم ­گیری نظام فاقد توجیه­های لازم و کافی است. دلایل و عوامل متعددی در توضیح عدم خواست و تلاش ایران برای برخورداری از سلاح هسته ای وجود دارد که از آن جمله موارد زیر قابل ذکراست:
1.خطر بروز مسابقه تسلیحاتی: دستیابی ایران به سلاح هسته ای می تواند همسایگان ایران و سایر کشورهای منطقه را به پیمودن راهی مشابه ترغیب کند.(12) تلاش کشورهای منطقه در برخورداری از سلاح هسته ای می تواند به جای حرکت در مسیر منطقه ای عاری از تسلیحات هسته ای به منطقه ای می تواند به جای حرکت در مسیر منطقه ای عاری از تسلیحات هسته ای به منطقه ای ناامن و برخوردار از زرادخانه های هسته ای بدل سازد و بروز مسابقۀ تسلیحاتی را موجب شود.(13)
2.از دست دادن برتری متعارف: در صورت دستیابی ایران به سلاح هسته ای و انجام اقدام مشابه از سوی کشورهای منطقه و همسایگان، برتری متعارف ایران که برخاسته از وجود عناصری چون سلاح های متعارف، جمعیت، وسعت جغرافیایی، موقعیت ژئوپلیتیک و ... است، کمرنگ خواهد شد.
3.آسیب­ پذیری از ناحیه فقدان ساختار فرماندهی و شبکه ارتباطی پیشرفته: دستیابی به سلاح هسته ای به صورت موازی مستلزم برخورداری از توانایی دفاعی هسته ای نیز هست؛ حال آنکه نبود ساختار فرماندهی، کنترل و شناسایی پیشرفته می تواند آسیب های جبران ناپذیری را متوجه کشور سازد. با توجه به آنکه وسیله احتمالی انتقال کلاهک­ های هسته ای موشک هایی است که در فاصله زمانی بسیار کم به هدف می ­رسند، در صورت دستیابی همسایگان ایران به سلاح هسته ای و وجود خواست و اراده ­ای مبنی بر استفاده از آن علیه ایران، این فاصلۀ زمانی تنها به چند دقیقه کاهش می­ یابد. تشخیص آنکه آیا موشک ارسالی به سمت ایران حامل کلاهک هسته ای است یا خیر و در گام بعدی تصمیم گیری درخصوص چگونگی اقدام مقتضی در قبال آن، نیازمند وجود یک ساختار تشخیص و فرماندهی پیچیده است که نبود یا نقصان آن می تواند فاجعه بار و حکم کابوسی برای استراتژیست­ های کشور باشد.
4.ظهور تروریسم هسته ای: علاوه بر خطر احتمال تلاش سایر کشورها برای دستیابی به تسلیحات هسته ای، خطر دستیابی گروه های افراطی و تروریست به این تسلیحات، تهدیدی مجزا و به مراتب خطرناک­تر را به همراه دارد.(14)اگر ایالات متحده آمریکا با وجود فاصله جغرافیایی بسیار زیاد از محل استقرار القاعده و با داشتن تجهیزات پیچیده برای شناسایی این گونه تسلیحات در هراس است، پُرواضح است که وجود القاعده یا سایر گروه های افراطی تروریست مجهز به تسلیحات هسته ای در مجاورت مرزهای جغرافیایی ایران، برای کشور خطری بزرگتر و دفاع آن واجب­تر است. در واقع هم به لحاظ لجستیک و هم به لحاظ توجیه ایدئولوژیک، امکان استفاده از تسلیحات هسته ای علیه ما توسط گروه های افراطی بیشتر است.(15)
5.نهادینه کردن حضور آمریکا در منطقه: برخورداری ایران از سلاح هسته ای می تواند منجر به احساس تهدید کشورهای کوچک منطقه از ایران و سوق دادن آن ها به سمت نزدیکی بیشتر با ایالات متحده آمریکا شود و این امر می تواند موقعیت آمریکا در منطقه را تقویت و تثبیت کند. احتمال دارد کشورهای منطقه در نتیجۀ برداشت تهدید از ایرانِ مجهز به تسلیحات هسته ای، به سمت تشکیل اتئلاف­ های نظامی منطقه ای با و یا بدون آمریکا حرکت کنند.(16)
6.خطر غلبه دیدگاه ابتکار دفاع استراتژیک: استراتژیست­ها و نخبگان ایران به خوبی واقف هستند که افزایش بُرد موشک ها و تسلیحاتی شدن برنامه هسته ای ایران می تواند به تقویت دیدگاه معتقدان به دکترین «ابتکار دفاع استراتژیک» بیانجامد. این استراتژیست­ ها به خوبی آگاه هستند که غلبۀ این دیدگاه و عملیاتی شدن آن نه تنها امنیت ملی ایران را کاهش می دهد بلکه موجب افزایش ضربه پذیری ایران نیز می شود.
7. آسیب پذیری از ناحیۀ هزینه های تولید و نگهداری تسلیحات هسته ای: تولید و نگهداری سلاح های هسته ای، صرف هزینه های قابل ملاحظه­ای را به همراه دارد. صرف هزینه بالا در این بخش، کاهش بودجه تخصیصی به سایر حوزه­ ها را به دنبال دارد که می تواند ضمن کاهش توان بخش های دیگر، تضعیف بنیۀ اقتصادی کل کشور را موجب شود. آمریکا امروز بزرگترین تولید کننده و دارندۀ تسلیحات هسته ای درجهان است و دانستن واقعیت­ های تأسیسات و تسلیحات اتمی این کشور جالب و شگفت­ آور است. بنابر تحقیق مؤسسه بروکینگز در سال 1998، ایالات متحده از ابتدای برنامه هسته ای خود تا سال 1996 حدود پنج ونیم تریلیون دلار صرف هزینه های مرتبط با سلاح های هسته ای کرده است. از این میان پروژه منهتن[21] که پروژه ابتدایی آمریکا برای تولید بمب هسته ای بود، به تنهایی 20 میلیارد دلار هزینه در برداشت. به کلام دیگر برای هر بمب تولید شده توسط این پروژه، پنج میلیارد دلار هزینه شد و این در حالی است که کل هزینۀ اختصاص یافته برای تولید انواع بمب، مین و نارنجک در طول جنگ جهانی دوم 5/31 میلیارد دلار[22] بوده است.(17)
نمودار شماره 1. هزینه های برنامه تسلیحاتی آمریکا از 1940 تا 1998
8.آسیب رسانی به روابط ایران با برخی بازیگران منطقه ای و بین المللی: دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای می تواند روابط کشور با برخی بازیگران منطقه ای و بین المللی را متأثر سازد و منجر به آسیب رسانی و تیرگی روابط شود. احساس تهدید و خطر از جانب ایران می تواند سبب تغییر مناسبات در برخی سطوح و حوزه ها شود.(18) کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس[23]­­در نتیجه برداشت تهدید از ایران، در اولویت ­های امنیتی تجدید نظر کرده و به سمت خرید تسلیحات جدید و تقویت توان نظامی خود حرکت می کنند.(19)
9. آسیب پذیری از ناحیه تحمیل هزینه های سیاسی- اجتماعی و بین المللی: دستیابی به سلاح هسته ای علاوه بر تضعیف توان اقتصادی کشور، محدودیت ها  و تحریم های بین المللی رانیز برکشور تحمیل می کند.(20) این امر از یک سو می تواند منجر به نارضایتی­ های اجتماعی و داخلی شود و از سوی دیگر به افزایش پتانسیل منازعه در منطقه و احتمال تشدید فشارهای بین المللی بیانجامد.(21) اعمال تحریم های سیاسی، اقتصادی و بین المللی در کنار ضعف اقتصادی داخلی با تحت تأثیر قرار دادن زندگی مردم می تواند فشارها را بردولت ایران افزایش داده و کنترل شرایط و پیامدها را دشوار سازد.(22)
10. تجربیات گذشتۀ ایران به مثابه عاملی بازدارنده: ایران خود یکی از قربانیان تسلیحات شیمیایی است و در دوران جنگ تحمیلی و به دنبال استفادۀ عراق از سلاح های نامتعارف و شیمیایی، آسیب دیده است. ایران در جنگ باعراق (1998- 19980) به تنهایی با کشوری می ­جنگید که حمایت سیاسی کشورهای مهم در جهان عرب و غرب از جمله ایالات متحده را پشت خود داشت. به لحاظ تجهیزات نظامی، روسیه، چین و فرانسه میلیاردها دلار تسلیحات به عراق فروختند، دولت­ های عربی تأمین کنندۀ منابع مالی بودند و ایالات متحده نیز نیاز تصاویر ماهواره­ ای و دیگر کمک­ ها را به عراق ارسال می ­کرد. مهمترین نکته قابل توجه در این بحث عبارت است از کاربرد تسلیحات کشتار جمعی[24]- در این مورد تسلیحات شیمیایی- برضد ایرانیان و نیز کردهای بومی عراق. شماری از صاحب­نظران و روزنامه ­نگاران برآورد می کنند که ده ­ها هزار ایرانی در زمان جنگ به واسطه استفادۀ عراق از تسلیحات شیمیایی جان خود را از دست داده اند. ایرانیان استفاده از تسلیحات کشتار جمعی در جنگ را «خط قرمزی» می ­دانستند که نباید از آن عبور کرد. اما متوجه شدند که با تداوم استفاده از تسلیحات توسط رژیم صدام را نادیده گرفته و یا از آن حمایت می کنند.(23) با وجود چنین تجربه ­ای، نه دستیابی کشورها به تسلیحات هسته ای بلکه کمک و تلاش برای ایجاد یک منطقه عاری از تسلیحات هسته ای، مطلوبیت بیشتری نزد حکومت و ملت ایران دارد و امنیت کشور و منطقه را بیشتر تضمین خواهد کرد.
11. مخالفت­ های داخلی: نقش و وزن مخالفان داخلیِ دستیابی به تسلیحات هسته ای در ایران قابل اغماض نیست. افراد، گروه ها و جریان ­های متفاوتی در بدنۀ حکومت و جامعه به عنوان اهرمی پُرفشار با دستیابی به تسلیحات هسته ای مخالفت می ­­ورزند. فضای داخلی کشور و افکار عمومی اساساً پذیرای نگرش دستیابی به سلاح هسته ای نیست. این عامل خود به مثابه مانعی پُر قدرت به شمار می ­رود.(24)
12. منع شرعی دستیابی به تسلیحات هسته ای: طبق تفاسیر ارائه شده از اسلام، تولید، ذخیره سازی و استفاده از سلاح های هسته ای منع شرعی دارد و لذا جمهوری اسلامی ایران اساساً به دلیل وجود مغایرت شرعی نمی تواند دستیابی به سلاح هسته ای را به عنوان هدف برنامه­ های هسته ای خود قرار دهد. براساس چنین تفاسیری از اسلام، تسلیحات کشتار جمعی در ایران حرام است. همچنین این مسئله که تحصیل سلاح های هسته ای مغایر آموزه­های اسلامی است بارها از سوی رهبری جمهوری اسلامی به صراحت مطرح شده است: «به اعتقاد ما افزون بر سلاح هسته ای، دیگر انواع سلاح های کشتار جمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی نیز تهدیدی جدی علیه بشریت تلقی می ­شوند. ملت ایران که خود قربانی کاربرد سلاح شیمیایی است. بیش از دیگر ملت­ها خطر تولید و انباشت این گونه سلاح ها را حس می کند و آماده است همه امکانات خود رادر مسیر مقابله با آن قرار دهد. ما کاربرد این سلاح ها را حرام و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابنای بشر از این بلای بزرگ را وظیفه همگان می ­دانیم».(25)
13. خواست و تعهد ایران نسبت به عدم اشاعه تسلیحات: ایران نه تنها به معاهده عدم اشاعه تسلیحات هسته ای پایبند است بلکه خواست و منفعت آن نیز در گروی دامن نزدن به اشاعه تسلیحات است. براین اساس تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای مطلوب نظر جمهوری اسلامی ایران نیست. برخورداری از تسلیحات هسته ای، سطح ناامنی را در منطقه و جهان افزایش می دهد. از این رو نه تنها کشورهایی که تمایلاتی مبنی بر کسب سلاح هسته ای دارند باید از این اقدام منصرف شوند، بلکه کشورهایی که در حال حاضر دارای چنین تسلیحاتی هستند باید به سمت کاهش و حذف آن گام بردارند. حرکت در این مسیر می تواند چشم انداز  جهانی امن­تر را ترسیم سازد.(26)
14. سلب فرصت­ ها و امتیازات: باتوجه به فضای بین المللی منفی علیه برنامه هسته ای ایران، در صورت دستیابی به تسلیحات هسته ای نه تنها اقدامات محرومیت­ زا پیرامون ایران عملی می شود بلکه بسیاری از فرصت ها، امتیازات و منفعت ­هایی که در صورت پیمودن راهی غیراز آن می توانست برای کشور حاصل شود، سلب می شود. امروزه کشورها به دلیل وجود وابستگی متقابل عملاً نمی توانند مستقل و بی ­نیاز از سایر کشورها مسیر رشد و توسعه را طی کنند. به ویژه در هم ­تنیدگی اقتصاد جهانی منجر به پیدایش شبکۀ پیچیده­ ای از روابط سیاسی- اقتصادی میان بازیگران عرصه جهانی شده و روابط سیاسی و مناسبات اقتصادی کشورها را کاملاً از یکدیگر متأثر ساخته است. در چنین شرایطی تنش در سیاست خارجی و بازیگری نامطلوب درعرصه بین المللی برای هر کشوری می تواند علاوه بر چالش­ های سیاسی، تنگناهای اقتصادی به بار آورد. به هر میزان که فضای سیاسی میان یک کشور با محیط بین المللی تیره شود و آن کشور به سمت انزوا سوق داده شود، میزان محرومیت از فرصت های سیاسی و اقتصادی نیز کاهش خواهد یافت. برخورداری ایران از سلاح هسته ای، مناسبات سیاسی- اقتصادی کشور با سایر بازیگران بین المللی متأثر می ­سازد. اعمال محدودیت­ در مبادلات تجاری و مناسبات اقتصادی با ایران در قالب صدور قطعنامه یا وضع مقررات می تواند ایران را از بسیاری از منافع ناشی از خرید و فروش­ ها و سرمایه­ گذاری­ ها محروم سازد که از آن جمله می توان به ناتوانایی در تأمین خرید تجهیزات نظامی، هواپیماهای مسافربری، فرآورده ­های سوختی و فروش نفت و سایر محصولات صادراتی یا کاهش حجم سرمایه ­گذاری خارجی اشاره کرد.
با توجه به مطالب یادشده و با محاسبۀ هزینه- فایدۀ چنین رویکردی، دستیابی به تسلیحات هسته ای به سختی می تواند گزینۀ مطلوب حکومت باشد.
اهداف اصلی جمهوری اسلامی ایران از پیگیری برنامه هسته ای
جمهوری اسلامی ایران در برنامه هسته ای خود اهدافی را دنبال می کند که تأمین آنها ضرورتاً از طریق دستیابی به سلاح هسته ای تأمین نمی شود و چه بسا تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای نیل به اهداف را دشوارتر و حوزه های آسیب­ پذیری کشور را افزایش می دهد. از این رو آنچه می تواند ضمن تحصیل منافع و اهداف تعیین شده جایگزین گزینه دستیابی به سلاح هسته ای شود، تلاش برای کسب «توانایی قانونمند» هسته ای است. هرچند دراین میان دستیابی به «توانایی کامل» سلاح هسته ای نیز مطرح است اما در ادامه توضیح داده خواهد شد که آنچه تأمین اهداف را با هزینه­ ای کمتر میسر می­ سازد «توانایی قانونمند» است و نه «توانایی کامل».
با توجه به تعاریف ارائه شده درخصوص «توانایی کامل» و «توانایی قانونمند» هسته ای در بخش چهارچوب مفهومی، این پرسش اساسی مطرح می شود که کدام یک از توانایی­های مذکور می تواند اهداف زیر در برنامه هسته ای ایران را با کمترین هزینه و بیشترین فایده محقق سازد؟ درادامه ظرفیت­ های این دو گزینه در تأمین اهداف بررسی می شود:
1.بازدارندگی: ایجاد بازدارندگی به منظور افزایش سطح امنیت کشور و کاهش تهدیدها، با وجود محیط ناامن پیرامونی و وجود کشورهای دارای سلاح هسته ای از جمله هند، پاکستان و اسرائیل از اهمیت بالایی برخوردار است. «توانایی کامل» سلاح هسته ای قادر است تا درجۀ قابل ملاحظه­ ای از بازدارندگی را ایجاد کند. البته باید توجه داشت که «توانایی کامل» هسته ای به معنای برخورداری از سلاح هسته ای نیست و از مرحلۀ توانایی کامل سلاح هسته ای تا مرحلۀ ساخت و برخورداری از سلاح هسته ای فاصله وجود دارد.
کسب «توانایی قانونمند» هسته ای نیز قادر به ایجاد بازدارندگی است؛ هرچند در سطحی نازل­ تر متبلور می شود. نکتۀ مهم دیگر آنکه کسب «توانایی قانونمند» هسته ای امکان و احتمال ترغیب همسایگان و سایر کشورهای منطقه برای به دست آوردن آن را کاهش می دهد.
نمودار شماره 2. سطح بازدارندگی
2.ارتقای شأن و منزلت داخلی و خارجی: ارتقای شأن و منزلت در بُعد داخلی ناظر به تقویت غرور و عزت ملی نزد ایرانیان و در بُعد خارجی متوجه تقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران است.
کسب «توانایی کامل» و «توانایی قانونمند» هسته ای، هر دو موجب ارتقاص منزلت داخلی و ایجاد احساس غرور و عزت ملی می شود بالندگی ایرانیان را به همراه می­ آورد، (27) اما در بُعد خارجی «توانایی کامل» هسته ای بیشتر منجر به افزایش قدرت سخت می شود. حال آنکه «توانایی قانونمند» هسته ای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را افزایش می دهد. البته باید توجه داشت که افزایش قدرت نرم در هریک از توانایی­ ها ذکر شده، مخاطبان متفاوتی را در برمی گیرد. افزایش قدرت نرم به دنبال کسب «توانایی کامل» هسته ای، بیشتر متوجه مردم منطقه، مسلمانان و به طور کلی گروه هایی است که از جانب غرب و آمریکا احساس حقارت و استضعاف دارند، در حالی که افزایش قدرت نرم در «توانایی قانونمند» بیشتر متوجه نخبگان جهان و مراکز قدرت است.
3. ارتقای سطح توسعه: توسعه و پیشرفت کشور به عنوان یکیی از اهداف اصلی برنامۀ هسته ای کشور از عوامل متعددی تأثیرپذیر است. در واقع بسته به آنکه برنامۀ هسته ای در چه سطحی و با چه رویکردی دنبال شود می تواند به روند توسعه ­ای کشور کمک و یادر آن اخلال ایجاد کند.
کسب «توانایی قانونی» هسته ای علاوه برآنکه به لحاظ علمی دریچه­ های جدیدی را در عرصه دانش و فناوری می گشاید و توان و ظرفیت علمی کشور را ارتقا می دهد، به خاطر قرار گرفتن درچهارچوب­ های مجاز و قانونی می تواند سبب کاهش و حذف فشارهای بین المللی، تهدیدها و تحریم ها علیه ایران شود و به تبع آن زمینه ­های رشد و توسعه را فراهم آورد. درحالی که کسب «توانایی کامل» هسته ای با وجود آنکه به رشد علمی کشور کمک می کند اما به طرق دیگر می تواند روند توسعه را با مشکل روبه رو سازد. نخست آنکه با تمرکز بر دستیابی به «توانایی کامل» هسته ای، منابع مادی و اقتصادی قابل ملاحظه­ای مصروف می شود که با توجه به محدودیت منابع، اختصاص منابع بیشتر به یک حوزه کمبود تخصیص منابع در حوزه های دیگر را به همراه می­آورد.
دوم آنکه از آنجا که «توانایی کامل» هسته ای، ساخت کلاهک هسته ای (وجه غیرقانونی) را نیز در بر می گیرد، موضع ­گیری­ ها و فشارهای خارجی علیه ایران را افزایش می دهد که به دلیل انزوای ایران و محدود شدن دریچه­ های تعامل و تبادل با محیط بین المللی، فرصت های سیاسی و اقتصادی را که می تواند به شکوفایی اقتصاد و توسعه کشور بیانجامد، محدود می کند؛ بنابراین کسب «توانایی قانونمند» در قیاس با «توانایی کامل» هسته ای، تحصیل هدف ارتقای سطح توسعه کشور را بیشتر محتمل می­سازد.
4.نقش آفرینی در قالب بازیگر فعال منطقه ای و بین المللی و کسب جایگاه شایسته: یکی از اهداف برنامه هسته ای ایران کسب جایگاه شایسته منطقه ای و بین المللی و ایفای نقش بازیگر فعال است. پیشرفت در برنامۀ هسته ای، با افزودن بر قدرت ایران می تواند جایگاه و بازیگری ایران را در سطح منطقه و جهان تغییر دهد. کسب «توانایی کامل» و «توانایی قانونمند» هسته ای، هر دو به دلیل افزایش قدرت ایران می توانند جایگاه ایران را ارتقاء دهند، اما کسب «توانایی قانونمند» هسته ای در قیاس با «توانایی کامل» از آنجا که تعهد و پایبندی کشور به اصول و قوانین بین المللی را نشان می دهد و احتمالاً مخالفت­ها و موضع گیری های خصمانۀ کمتری در سطح جهانی دارد، امکان بیشتری به ایران می دهد تا فعالانه ­تر و مسئولانه ­تر در عرصه خارجی حضور یابد. حال آ
تعداد بازدید از این مطلب: 484
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








سلام ممنونم از انتخاب و بازدید شما. گتوند شهر دین،دانش،دلیری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود